دلایل کاهش عشق وعلاقه دربین زوجین پس از ازدواج

دوشنبه ۱۴ مرداد ۹۸ | ۱۲:۳۸ ۲۵۸ بازديد

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره دلایل کاهش عشق وعلاقه دربین زوجین پس از ازدواج

با مشاوران گروه الومشاوره از تلفن ثابت بدون کد و صفر با شماره زیر تماس بگیرید

9099072958

پاسخگویی از 9 صبح تا 9 شب حتی ایام تعطیل

صاحب نظران معتقدند خانواده از نخستین نظام های نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندی های حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد. روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب درخانواده شکل می گیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده و به تبع آن جامعه از ثبات و استحکام بیش تری برخوردار است .

زوجین در اوایل ازدواج بیشتر سعی می کنند که برای بودن کنار یکدیگر برنامه ریزی کنند مثلا بیشتر به سینما می روند ، بیشتر آخر هفته ها به مکان های تفریحی و مسافرت می روند ، بدون دلیل یکدیگر را غافل گیر می کنند و بی بهانه برای یکدیگر کادو می خرند ، برای خوشحال کردن طرف مقابلشان در مناسبت های مختلف برنامه ریزی می کنند و سعی می کنند که موجبات خوشحالی طرف مقابل را فراهم کنند.

اما سوال اینجاست که چه اتفاقی می افتد که پس از گذشت چندسال از زندگی زوجین رابطه کنونی دیگر حس و حال رابطه قبل را ندارد ؟ و حال احساس می شود که یکنواختی بر روی فضای زندگی حاکم شده است و دیگر وقتی برای یکدیگر ندارند. گاهی این مسئله تاجایی پیش می رود که حتی طرفین رابطه تاچند روز با یکدیگر صحبت نمی کنند این مشکلات، روز به روز، بیشتر و عمیق تر شده و به تبع آن فاصله زن و مرد افزایش مییابد؛ در پی آن مهارت و مدیریت کنترل زندگی و اختلافات ضعیف تر میشود؛ تاجایی که اختلافات به حدی میرسد که زن و مرد توان تحمل یکدیگر را نخواهند داشت وطلاق عاطفی بوجود می آید که در مواقعی به طلاق قانونی می انجامد.

طلاق عاطفی چیست؟

طلاق عاطفي اولين مرحله در فرايند طلاق است و بيانگر رابطه زناشويي رو به زوالي است كه احساس بيگانگي جايگزين آن مي شود.زن و شوهر اگر چه ممكن است با هم بودن را مانند يك گروه اجتماعي ادامه دهند، اما جاذبه و اعتماد آن ها نسبت به يكديگر از بين رفته است. طلاق عاطفي به عنوان انتخابي نفرت انگيز بين تسليم و نفرت از خود و تسلط و نفرت از خود تجربه مي شود، كه در آن هر يك از زن و شوهر، به دليل احساس غمگيني و نا اميدي، ديگري را آزار می دهند.

طلاق عاطفي متضمن فقدان اعتماد، احترام و محبت به يكديگر است؛ همسران به جاي حمايت از همديگر در جهت آزار وناكامي و تنزل عزت نفس يكديگر عمل مي نمايند، و هر يك به دنبال يافتن دليلي براي اثبات عيب و كوتاهي و طرد ديگري هستند.طلاق عاطفي، فاصله عاطفي مشخص و آشكار ميان همسراني است كه هر دو ناپخته هستند، هر چند يكي از آن ها ممكناست اين ناپختگي را تأييد كند و ديگري با ابزار اعمال مسئولانه مفرط، چنين چیزی را انکار می کنند.

عوامل موثر بر بروز طلاق عاطفي ميان زوجين در خانواده

طلاق عاطفی ، پدیده ای یک بعدی نیست و هر پژوهشگری از منظر خود به یکسری از عوامل موثر پرداخته است. اما از به طور کلی عوامل موثر شامل:

سبک های دلبستگی نا ایمن و مشکل در تنظیم عواطف و هیجانات که از بدرفتاری در کودکی نشات می گیرد.
یکی از علل ایجاد و استمرار مشکلات عاطفی در میان زوجین، ضعف مهارتهای زندگی است. مهارتهای زندگی شامل توانایی هایی است که فرد را برای مقابله مؤثر و پرداختن به کشمکشها و موقعیتهای زندگی یاری میکند ، این توانایی ها فرد را قادر میسازد تا در رابطه با سایر انسانها، جامعه، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کرده و سلامت جسمانی و روانی خود را تأمین کند.
كاهش روابط خانوادگي و فاميلي يا نداشتن مهارتهاي زندگي بين فاميلها را يكي از علل طلاق عاطفي است به عنوان مثال خانواده شوهر با عروس رابطه خوبي ندارند و با گذشت زمان روابط بين فاميل سرد مي شود كه اين مسأله به پديدآمدن طلاق عاطفي كمك مي كند.
تفاوتهاي فرهنگي به عنوان علت ديگر طلاق عاطفي است. ازدواجهاي احساسي و هيجاني در جامعه كنوني افزايش يافته است كه منجر به طلاق عاطفي مي شود؛ به طوري كه پسر با مشاهده يك موضوع مورد علاقه در دختر با او ازدواج كرده و به هيچ مساله ديگري توجه نكرده است و بطور كلي تفاوتهاي فرهنگي، تحصيلي، خانوادگي باعث فاصله گرفتن آنها از يكديگر و سرد شدن روابط خانوادگي و در نهايت طلاق عاطفي مي شود .
كمرنگ شدن ايمان و اعتقادات مذهبي نيز چاشني قضيه طلاق عاطفي است؛ به طوري كه افراد روابط خارج از محدوده خانواده دارند و در نتيجه آمار طلاق افزايش يافته و زمينه بروز آسيب هاي ديگر را فراهم مي كند .
طلاق عاطفي ممكن است در رابطه اي به وجود آيد كه در آن تفاوت هاي آشكار كمي وجود دارد و همسران به راحتي در كنار هم زندگي مي كنند، اما در احساس تشخصي يكديگر شريك نيستند. از سوي ديگر، طلاق عاطفي،رابطه اي را توصيف مي كند كه در آن همسران درمحيط هاي اجتماعي، خوب و صميمي به نظر مي رسند، ولي در خلوت قادر به تحمل يكديگر نيستند .بنابراين در طلاق عاطفي، زوجين فقط زير يك سقف زندگي مي كنند؛در حالي كه ارتباطات بين آن ها كاملاًقطع شده يابدون ميل و رضايت است .
از دیگر دلايل بروز طلاق عاطفي را مي توان به تفاوت هاي شخصيتي،وجود اختلال شخصيت در يكي از طرفين رابطه، عدم وجود مهارت هاي عشق ورزيدن در حداقل يكي از دو نفر، فقر و فشار اقتصادي، ازدواج بدون آگاهي و شناخت خصوصا در سنين پايين و عدم انطباق جنسي نسبت داد.
بين تحصيلات زوجين و طلاق عاطفي زوجين رابطه وجود دارد
محبت بیش از اندازه یکی از زوجین به فرزندان باعث ایجاد سردی در روابط می گردد و این به این خاطر است که زن و شوهر بیشتر توجه عاطفی خود را معطوف به فرزندان می کنند وکمتر به نیازهای عاطفی و معنوی خود بها می دهند.
اهمیت ندادن به وضعیت ظاهر از نظر جسمانی و لباس پوشیدن :به این دلیل که انسان موجودی است زیبا پسند و دوست دارد که از هرچیزی زیبا ترین را داشته باشد تحمل همسری با ظاهر غیر زیبا چه از نظر ظاهری و چه از نظر لباس پوشیدن موجب نوعی سردی در روابط می شود. خیلی از خانم ها و آقایان به این مسئله بی توجه هستند و اهمیت زیادی به این مسئله نمی دهند به این صورت که پس از گذشت چندسال از زندگی مشترک اصلا به وضعیت ظاهر خود رسیدگی نمی کنند و لباس هایی که ظاهر را نازیبا نشان می دهد می پوشند و از عطر و ادکلن برای خوشبوشدن استفاده نمی کنند که همین امر موجب می شود که زوجین پس از گذشت چندسال دیگر علاقه ای به برقراری را بطه بایکدیگر نداشته باشند.